![پرویز پرستویی تلاشهایش را برای بازگردان ملکمطیعی به صحنه علنی کرد پرویز پرستویی تلاشهایش را برای بازگردان ملکمطیعی به صحنه علنی کرد](http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1395/8/17/652593_686.jpg)
پرویز پرستویی که در چند سال اخیر تلاش کرده ناصر ملک مطیعی بازیگر پیش از انقلاب را به صحنه بازگرداند، با انتشار یادداشتی، تلاشهایش را برای بازگردان این بازیگر به سینما علنی کرد و خواستار نظر مساعد مسئولان و وحدت سینماگران برای زمینه سازی فعالیت مجدد این بازیگر شد؛ خواستهای که البته ظاهراً تنها توسط پرستویی پیگیری میشود و دغدغه اکثر سینماگران نیست.
به گزارش «تابناک»؛ پرویز پرستویی در چتد سال اخیر تلاشهای مستمر و نامحسوسی برای بازگرداندن ناصر ملک مطیعی به سینما داشت. ملک مطیعی که در سالهای پیش از انقلاب نقشهای مستهجن نداشته، جزو بازیگرانی است که برخلاف بسیاری از همکارانش در سالهای پس از انقلاب نتوانست به سینما بازگردد. در چند سال اخیر اکران «نقش نگار» با نقش آفرینی ملک مطیعی نیز به دشواری گرایید و در نهایت نمایش این فیلم با انتقادهای بسیار شدیدی همراه شد.
پرویز پرستویی که برادر شهید است، در چند سال اخیر رایزنیهای غیرعلنی با بسیاری از مسئولان برای بازگردان ملک مطیعی به صحنه انجام داده و حتی به مسئولان گفته بود که اگر انتشار نامهای از سوی او میتواند در این زمینه راهگشا باشد، حاج کاظم سینمای ایران پیش قدم میشود. پرستویی اکنون پس از مذاکرات وسیعی که داشته، با انتشار یادداشتی، تلاشهایش را برای بازگرداندن ملک مطیعی به صحنه، علنی کرده است.
بازیگر «آژانس شیشه ای» معتقد است با دیدن فیلمهای این بازیگران کودکی و نوجوانیاش گذشته و علاقهمندان به سینمای ایران هرگز این چهرهها را فراموش نخواهند کرد. پرستویی به تازگی یادداشتی خواندنی درباره ملک مطیعی نوشته که در آن به وضع برخورد با این هنرمند انتقادات شدیدی کرده است.
پرستویی یادداشت خود را اینگونه آغاز کرده است: «بهعنوان عضو کوچکی از جامعه بازیگری، همواره یکی از تماشاچیهای پروپا قرص ناصر ملک مطیعی بودم. از همان زمانی که پای من به سینما باز شد بهعنوان تماشاچی و نه بهعنوان بازیگر، اغلب کارهایش را بر پرده سینما به تماشا نشستم. در همان دورانی که 14 سال بیش نداشتم و با وجود شرایط بد فرهنگی و اقتصادی بالاخره جرأت کرده بودم به سینما بروم. ناصر ملک مطیعی نقش اصلی اغلب فیلمهایی بود که قهرمان قصههایش همیشه از مردانگی، جوانمردی و گذشت و دفاع از حقوق مظلوم دم میزد.»
پرستویی ادامه داد است: «آنقدر خوب این ویژگیها را در نقش متبلور میکرد که حالا با وجود اینکه چندین دهه جلوی دوربین نرفته است اما همچنان یاد و خاطرهاش در دل و ذهن مردم نشسته است. از شاخصترین کارهایش نقش «فرمان» در قیصر است که هیچ وقت از ذهنها پاک نمیشود یا نقش آسید مرتضی در «طوقی» که از نقشهای ماندگار تاریخ سینما شد. هرجا که فیلمنامه و نقش خوبی پیشنهاد شد ملک مطیعی نشان داد که بازیگر توانایی است. کسی نمیتواند «امیرکبیر» زندهیاد علی حاتمی را فراموش کند یا بسیار فیلمهای درخشان دیگر که شاید نتوان از آنها نام برد.»
پرستویی در ادامه یادداشت و پس از اشاره به نقشهای ماندگار ملک مطیعی به انتقاد شدید از برخوردها با این بازیگر قدیمی میپردازد و مینویسد: «با همه این شایستگیها باعث تأسف است که گاهی با این هنرمند مثل یک خلافکار رفتار میشود. در شرایطی که اختلاسگران در آن سوی دنیا زندگیشان را میکنند و کسی کاری به کارشان ندارد اما مصرانه ایستادهاند مبادا ناصر ملک مطیعی فعالیت هنری داشته باشد. فعالیت در عرصه هنر کار پررنج و زحمتی است اما این رنج هیچ وقت هنرمند را از پا درنمیآورد بلکه آنچه او را به زمین میزند بیمهری است و ما خیلی نسبت به امثال ملک مطیعی بیمهری کردیم.
پرستویی تاکید کرده است: «من نمیدانم ناصر ملک مطیعی چه ظلمی به هنر این مملکت کرده است یا چه جفایی به فرهنگ این مملکت کرده است که این چنین با او رفتار میشود. هنرمند با عشق و توجه و تشویق زنده است و ما سالهاست که حق زندگی را از آنها گرفتهایم اگرچه ظاهراً حق زندگی دارند. اگر استدلالمان برای این نوع برخوردها این است که مثلاً در فلان فیلم طاغوتی بازی کردهاند خوب بسمالله، «بسمالله الرحمن الرحیم» به نام خداوند بخشاینده مهربان. اگر او بخشاینده و مهربان است ما چرا نمیبخشیم، حتی اگر به تعبیر مخالفان فعالیت این دست از هنرمندان، به هنر لطمه زده باشد و کار خلاف هم کرده باشد خداوند در توبه را باز گذاشته است اما نمیدانم چرا ما بندههای خدا اینقدر ظالمانه برخورد میکنیم.»
بازیگر «بادیگارد» به اتفاقات و مصائبی که دو سال پیش بر سر بازی این بازیگر در فیلم «نقش نگار» علی عطشانی پیش آمد هم اشاره میکند و میگوید: «حدود دو سال پیش که قرار بود در نقشی بازی کند از نزدیک شاهد بودم که چه مشقتها کشید خود من با دوستان حراست با ارشاد و... صحبت کردم اما زیر بار نرفتند که او جلوی دوربین برود.»
او ادامه میدهد: «اگر واقعاً ما اینقدر مصر هستیم که جلوی خطاها را بگیریم، پس چرا هر روز این همه اختلاس در این مملکت به وجود میآید چرا اینقدر پول جابهجا میشود؟ فاسد، ناصر ملکمطیعی است یا آن فردی که به نام مقدسات بداخلاقی را به اوج میرساند؟ اینها آدمهایی هستند که اگر قرار بود لطمه ای به این مملکت بزنند و مقابل این نظام و مردم بایستند اینجا نبودند، آن ور دنیا کارشان را میکردند، نمینشستند که ما با بیمهریهایمان منزویشان کنیم. او اگر میخواست کاری بکند خیلی راحت میرفت آن سوی دنیا کار میکرد مگر کمتر از بازیگرانی است که در فلان شبکه ماهوارهای بازی میکنند که دو زار بازیگری هم بلد نیستند. از خیلی جاها هم دعوتش کردند اما نرفت چون مملکتش را دوست دارد.»
پرستویی از مشکل ورود بهروز وثوقی به ایران سخن میگوید و با کنایه از برخورد با باقی هنرمندان مورد تایید میگوید: «هنرمندی که کار داشته باشد و با مردمش گره بخورد سالیان سال زنده میماند اگرچه ما در کارهایمان میمیریم و زنده میشویم اما همین رنج است که به ما عشق میدهد چرا این را از هنرمند میگیریم. کملطفی میکنیم راجع به آدمها با ناصر تقوایی و بیضایی یک جور و با ملکمطیعی جور دیگر. از 5 استاد بزرگ سینما، نصیریان، انتظامی، مشایخی و کشاورز ماندهاند آنها که فیلمفارسی کار نکردهاند چه گلی به سرشان زدهایم؟»
پرستویی یادآور میشود: «کدام یک از ما خبر دارد که فرامرز صدیقی در چه حالی است؟ چه کسی میداند خسرو شجاعزاده که در فیلم رگبار بازی کرده است کجاست؟ فقط تیر پیکان را به سمت کسانی گرفتهایم که برای ما خاطره آفریدهاند. سالهاست شعارمان این است که خدمتگزار مردم ایران باشیم یعنی اینکه ملت حق دارد، میفهمد دارای درک و شعور است خب بگذارید همین مردم تصمیم بگیرند، بارها گفتهام اگر من را ممنوعالفعالیت هم بکنند اصلاً ککمان هم نمیگزد و اصراری هم ندارم، خدا کند که مردم ما را ممنوعالفعالیت نکنند. ناصر ملکمطیعی از تباری است که هر جا برود جز عزت و احترام نمیبیند حتی این پل ارتباطی را هم قطع میکنیم؛ اگرچه خدا رو شکر مردم ما مردم آگاه و روشنی هستند.»
پرستویی در ادامه به عدم وحدت جامعه هنری انتقاد میکند و طعنهای به بحث مرده پرستی رواج یافته در ایران میزند: «ما خودمان را هم دوست نداریم که اگر دوست داشتیم حداقل یک پرسش بزرگ میکردیم از مسئولانی که مانع فعالیت این پیشکسوتان سینما شدهاند. فردا اگر خدایی ناکرده اتفاقی بیفتد همه در صف اول میایستیم و تأسف میخوریم از اینکه هنرمندی را از دست دادهایم؛ تأسف خوردنهایی که پشیزی ارزش ندارد.»
او در آخر مینویسد: «این نسل عمری برای ما گذاشتهاند شادمان کردهاند، ما را گریاندهاند و تغییرمان دادهاند. صفت جوانمردی و مردانگی را در جامعه جا انداختند حالا به صرف اینکه چند روزنامه که فقط ناسزاگویی بلد هستند عصبانی نشوند نباید از حقوقشان دفاع کنیم. افتخار ما این است که در جمهوری اسلامی حرف میزنیم و تمرین دموکراسی کردهایم. اینها هم جزو این مملکت هستند یک ذره رحم داشته باشیم نسبت به آنهایی که هیچ چیز نمیخواهند جز مجوز فعالیت.»